هدف «تبلیغ اسلامی» کنترل افکار عمومی مردم نیست

نظام تبلیغی در مسیر انقلاب اسلامی یک امر نوپدید و ابداعی نبود، بلکه یک ریشه تاریخی در سیره تبلیغی و ارتباطی انبیاءالهی و معصومین علیهم السلام دارد که در عصر حاضر توسط انقلابیهای مکتب اسلام، مورد تحول قرار گرفت. با وجود اینکه این عرصه بسیار نوپا و کم اثربخش تر از سایر نهادها و نظامهای سیاسی و اقتصادی، موجود است؛ ولی مسیر نورانی برای زمینه سازی ظهور برای آن متصور هستیم.
ماهیّت تبلیغ در عصر حاضر
تاریخ پرفراز و نشیب اسلام، به نیکی گواهی میدهد که انتشار این دین آسمانی در اقصی نقاط جهان، رهین تلاش بیوقفه و صبر و پایداری مبلغان مخلص بوده است؛ چنان که انتشار اسلام در سدههای پسین در اقصی نقاط جهان، با مسئولیت شناسی و همت والای مبلغانی بوده است.
آنچه امروزه جایگاه و اهمیّت تبلیغ را بیش از پیش میسازد، تلاش مستمر و بی وقفه سازمانهای استعماری با تکیه بر بودجههای کلان، برای ترویج دینهای منسوخ و یا برخاسته به منظور کم فروغ ساختن نور اسلام و دستهای آشکار و پنهان شیاطین در ویران ساختن بنیاد عقیده و اخلاق با ایجاد شبهه و تشکیک در مبانی دینی و ترویج مفاسد اخلاقی است که مسئولیت همگان، را برای رساندن پیامهای نورانی اسلام به سرزمین تفتیدهی دلهای مردم دو چندان میسازد.(۱)
امام راحل در باب اهمیّت تبلیغات در عصر کنونی میفرمایند: «مسأله تبلیغات یکى از مسائل بسیار مهمى است که شاید در رأس بیشتر از امور واقع بشود.»(۲) رهبر انقلاب نیز در بیانی میفرمایند: «… امروز تبلیغ در دنیا خیلى نقش پیدا کرده است و همیشه همین جور بوده است. قبلاً این ابزارها نبود؛ این ارتباطهاى نزدیک نبود.» (۳) لذا سعی خواهد شد در این نوشتار به بخشی از ابعاد مفهومی تبلیغ و نظام تبلیغی اشاره داشته باشیم:
معناشناسی تبلیغ و نظام تبلیغی
واژه تبلیغ، مانند هر واژهی دیگر در طول تاریخ تحولات تاریخی و اجتماعی از نظر معنا، کارکرد، جایگاه و خاستگاه دچار تحولات اساسی شده است. تبلیغ از ریشه «ب ـ ل ـ غ» است. این ریشه را به معناى رسیدن به چیزى دانستهاند.(۴) بعضى آن را رسیدن به نهایت، یا نزدیک به نهایت یک چیز معنا کردهاند(۵) و اینگونه به تمایز این ریشه از واژه وصول اشاره کردهاند.(۶) تبلیغ مصدر باب تفعیل، متعدى و به معناى رساندن است. این واژه در زبان فارسى کاربردى اصطلاحى یافته و به رساندن پیام یا خبر دینى اطلاق مىشود.(۷)
تبلیغ امروزه در مناسبات سیاسى، اجتماعى و سوگیری هاى فرهنگى جایگاهى ویژه دارد و از این رهگذر شیوهها و ابزارهاى متنوعى براى رساندن پیام، پدید آمده است که براى آگاهى از آن، ساز و کارهاى آموزشى گوناگونى تعریف شده است. اصطلاح تبلیغ، در ادبیات دینى کاربردى خاص یافته و به رساندن پیامها و آموزههاى دینى اطلاق مىشود.(۸)
واژه تبلیغ با این کلید واژه، در قرآن به کار نرفته است؛ امّا مشتقات دیگرى از ریشه این واژه ۷۷ بار در قرآن آمده است که۲۷ مورد از آن با کاربرد واژههاى بَلاغ، بَلیغاً، بَلَّغ، بَلَّغتَ، بالِغَه، اُبَلِّغُکُم، أَبلَغتُکُم، اَبلِغْه، یُبَلِّغون و أبلَغوا، معنایى متناسب با اصطلاح دینى تبلیغ دارند. در میان این واژهها، بلاغ بیشتر آمده است (آلعمران/۳،۲۰؛ مائده/۵،۹۲؛ رعد/۱۳، ۴۰ و …)؛ افزون براین، مفاهیمى مانند ارشاد، دعوت، هدایت، موعظه، تبشیر، انذار، تخویف، امر به معروف و نهى از منکر و … با مفهوم تبلیغ پیوند دارند.(۹)
ضرورت تبلیغ در شرایط کنونی جهان معاصر
شاید در ابتدا به نظر برسد که تبلیغ دین کار سادهای است و به آسانی میتوان پس از گذراندن مقدماتی کوتاه، معارف اسلامی را برای مردم تبیین کرد؛ ولی با مراجعه به متون دینی چنین برداشت میشود که تبلیغ دین، کاری مشکل و پیچیده است.
میتوان گفت که سرّ دشواری تبلیغ پیام الهی در مفهوم و حقیقت آن نهفته است؛ زیرا در واقع تبلیغ عبارت است از: دعوت مردم به سوی حق، حرکت دادن مردم به سوی خدا، جدا کردن بشر از خود و رساندن او به حق، نجات دادن انسانها از خودخواهی و خودپرستی و آراسته کردن آنها به حق خواهی و حقیقت پذیری. طبیعی است تحقق بخشیدن به چنین مفاهیم ارزشمندی نمیتواند کار سادهای باشد.(۱۰)
ماهیّت تبلیغات در عصر ارتباطات
تبلیغات در مفهوم ساده به مفهوم جهت دهی به افکار عمومی با قصد و نیت قبلی به سمت و سوی خاص به واسطه وسایل مختلف تبلیغاتی مانند رسانههای سنتی در گذشته تا رسانههای یک سویه در قرون اخیر همچون رادیو و تلویزیون و تا رسانههای نوظهور و تعاملی مانند رسانههای اجتماعی در بستر فضای مجازی اشاره کرد.
اگر در تاریخ ملل و اقوام، در سیر تاریخی جهانبینی و اخلاق تبلیغ در مفهوم رساندن یک پیام آیینی، فکری، فلسفی و یا اخلاقی به وجهی شفاف بود و در موارد زیادی آگاه ساختن و روشن کردن و آموزش را به عنوان وظیفهای پیش رو داشت در سه قرن اخیر مفهومی بسیار گسترده و اغلب سخت خود خواهانه و سودجویانه همراه با شگردها و ترفندهای حقیقت نمایی و آرایش و پیرایش تبلیغاتی همراه کرده است.
البته برخلاف برخی از صاحب نظران، حقیقتاً، تبلیغات و ارتباطات میتواند اهداف برتر و والاتری از مقاصد سوداگرانه و منفعت جویانه مادی و اقتصادی و یا انگیزههای برتری طلبانه و سلطه جویانه سیاسی و حاکمیّتی داشته باشد، و اساساً وسیلهای برای اصلاح رویهها و ترویج ارزشهای انسانی، توسعه اندیشهها و شکوفایی استعدادها باشد و خدمات قابل توجهی به جامعه ارائه نماید. چنانچه ابزار رسانه و نظام تبلیغی در بسیاری از کشورهای غیراستکباری و حتی غیر دینی نیز ثمرات مثبتی داشته است. لذا انتظار میرود که جامعه دینی و نظام اسلامی ما بتواند از این ظرفیت خرده نظام تبلیغی و رسانهای در جهت تبیین و نهادینه نمودن آرمانهای دینی و ارزشهای انقلابی و فرهنگ ناب ایرانی استفاده نماید.
« در حکومت های مادّی -عمدتاً در غرب- هم تبلیغ هست؛ [بهاصطلاح] پروپاگاندا؛ که این با آن، بهطور مبنایی و اصولی متفاوت است. پروپاگاندا برای کنترل کردن افکار عمومی مردم است، در جهت دست یافتن به قدرت، به منفعت، به پول است. غربیها انصافاً در این قضیّه، ورودشان هم خوب است، خیلی بلدند. تبلیغات به معنای غربی -پروپاگاندای غربی- را خیلی خوب بلدند؛ پول درمیآورند، به قدرت میرسند. با چه [کاری]؟ با کنترل افکار عمومی مردم. [امّا] تبلیغ اسلامی مسئلهاش این نیست؛ تبلیغ اسلامی عبارت است از تفاهم با مردم؛ بحثِ کنترل نیست، بحثِ تفاهم است؛ ذهنها را به سمت یک هدف عالی و والایی متوجّه کردن و ذهنها را به هم نزدیک کردن. … به طور طبیعی در تبلیغ اسلامی، فرصتها و تهدیدها برای مردم بیان میشود؛ دشمنها و دوستها برای مردم معیّن میشوند، شناسانده میشوند؛ اینها در تبلیغ وجود دارد؛ اعتماد به نفس به مردم داده میشود.»(۱۱)م