تبلیغ باید جریان ساز باشد

در یک بیان کلی، دکترین به نظریه، اصول عقیده، آیین، مکتب یا قواعد بنیادین معتبری گفته می شود که هدایت کننده اقدام در پشتیبانی از سیاستها و برنامهها در جهت تامین اهداف بوده و به کاربردن آنها مستلزم درک مقتضیات و تصمیمگیری صحیح و منطقی داشته باشد. لذا نظام اسلامی و نظام فرهنگی و تبلیغی ما در مواجهه سلبی و ایجابی خویش در گامهای فکری و عملی خویش باید یک دکترین در خرده نظام تبلیغی خویش، براساس آموزه های اسلامی و اندیشه امام و رهبری ترسیم نماید.
نگاه کلان رهبری در حوزه تبلیغ و رسانه
رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانات مهم در همایش دهها هزار نفری «خدمت بسیجیان» در ورزشگاه آزادی، بعد از اشاره به اقدامات خصمانه دشمن در حوزههای مختلف جنگ نظامی، وابستگیهای سیاسی، تحریمهای اقتصادی و نیز توجه به موضوع افکار عمومی و تصویر سازی غرب از ما، بحث رسانه و نوع مواجهه صحیح با آن را به عنوان یک اصل محوری در عصر کنونی و تداوم تفکر انقلابی و ارتقاء نظام اسلامی معرفی فرمودند:« فعلاً دشمن از ابزار رسانه استفاده میکند برای اثرگذاری بر افکار عمومی. توجّه کنید! ابزار رسانه، ابزار مهم و اگر دستِ دشمن باشد، ابزار خطرناکی است. ابزار رسانه را تشبیه می کنند به سلاحهای شیمیایی در جنگ نظامی؛ سلاح شیمیایی را وقتی میزنند، سلاح شیمیایی تانک و تجهیزات را از بین نمیبرد؛ تجهیزات میماند و انسانها از بین میروند و از قدرتِ استفادهی از ابزار میافتند؛ سلاح شیمیایی در جنگ نظامی اینجوری است؛ ابزارِ رسانه هم اینجور است. امروز از تلویزیون، از رادیو، از اینترنت، از شبکههای اجتماعی، از انواع و اقسام وسایل فضای مجازی، علیه افکار عمومی ما استفاده میشود؛ این را کسانی که مسئولیّت این بخش از کشور را -بخش ارتباطات را- دارند، درست توجّه کنند.»(۱)
با توجه به اینکه ما توانستهایم قدرت سخت(نظامی)، قدرت نیمهسخت(ارکان سیاسی و اجتماعی) و قدرتنرم (آرمان ها و ارزش های اسلامی و انقلابی) را از تحریف و نابودی مصون داریم و به فضل الهی در جنگ و نفوذ اقتصادی نیز سربلند بیرون خواهیم آمد، ولی دغدغه اصلی رهبری، در شرایط کنونی رویکرد فعال در مواجهه رسانههای ارتباطی نوظهور خواهد بود، زیرا در این عرصه دشمن میتواند به سهولت تفکر مسموم خویش را برای تسلط شناختی به آحاد مردم ایران تزریق نموده و مقدمات شکست در عرصههای موفق قبلی، حتی جنگ نظامی و فرهنگی را نیز فراهم سازد و جامعه ما را به یک جامعه تهی از تفکر و ادراک صحیح نموده و به یک جامعه استحاله شده مبدّل سازد.«مسألهی اصلی این است که ما جایگاه کشور و نظام جمهوری اسلامی را در جغرافیای بشری عالم بشناسیم و ببینیم در جبههبندیهای بسیار وسیع و متنوع و پیچیدهیی که در دنیا وجود دارد، ما کجا قرار داریم. وقتی به این نکته توجه شد، نقش رسانهی ملّی در این مجموعه، بیشتر بارز و آشکار خواهد شد.»(۲)
دکترین گفتمان سازی
گفتمان سازی، در حقیقت مسیر اصلی و قدم استوار مردمی سازی عرصههای انقلاب است. گفتمان سازی، فرهنگی سازی یک عرصه است. آن گاه که میگوییم در اقتصاد و صنعت و علم و سیاست و … گفتمان سازی کنیم یعنی داریم آن عرصه را فرهنگی سازی میکنیم. یعنی آن عرصه را با فرهنگ پیش میبریم و اصلاح میکنیم و آن را به مسئله و مقولهای از فرهنگ عمومی تبدیل میکنیم یا به عبارتی فرهنگ را محور پاسخ به مسائل اساسی عرصهها تبدیل کرده و فرهنگ را در رفع مسائل اصالت میدهیم.
فرهنگ عمیق و حقیقی و مطابق با مردمسالاری دینی، آن فرهنگی است که در لایه های اصیل مردمی و با اراده مردمی قوام گیرد و رشد یابد و بالنده شود. از این روی بهترین شیوه کار فرهنگی و تبلیغی در منطق دینی و در منطق اجتهادی امام راحل(ره) و رهبر انقلاب، مردمی سازی آن است.« گفتمان یعنی باور عمومی؛ یعنی آن چیزی که به صورت یک سخنِ مورد قبول عموم تلقی بشود، مردم به آن توجه داشته باشند؛ این با گفتن حاصل میشود؛ با تبیینِ لازم – تبیین منطقی، تبیین عالمانه و دور از زیاده روی های گوناگون – حاصل میشود؛ با زبان صحیح، با زبان علمی و منطقی و با زبان خوش، بایستی این مطالب را منتقل کرد.»(۳)
لذا گفتمان سازی، صرفاً یک روش نیست. بر اساس آن چه که در این نوشتار اشاره شده است، بلکه گفتمان سازی یک رویکرد و یک نگرش است. باید این نگرش در میان مسئولین و فعالان عرصه فرهنگ و تبلیغ و به تبع آن تمام بدنه جبهه فکری فرهنگی انقلاب و آحاد ملّت اسلامی، خود آگاه و نهادینه شود. گفتمان سازی جایگاهی رفیع در تمدّن سازی مبتنی بر مردمسالاری دینی دارد. لذا رهبر معظم انقلاب معتقدند: « گفتمان یک جامعه مثل هواست، همه تنفسش میکنند؛ چه بدانند، چه ندانند؛ چه بخواهند، چه نخواهند. باید این گفتمان سازی انجام بگیرد….(گفتمان سازی) وقتی همراه با احساس مسئولیت و تعهد باشد، عمل به وجود میآورد.»(۴)
رویکرد تبلیغی در گفتمان سازی انقلابی
در این نبرد نرم رسانهای، تبلیغ یک ابزار اساسی است، تبلیغی که تنها گفتن و رفتن نیست، تبلیغ باید ضمیر انسانها را هدف گیرد و پیام را نه به گوش آنان، بلکه به عمق فکر و قلب عاطفه ایشان نفوذ دهد، تبلیغ نباید ذهنها را مسخ کند، بلکه باید غل و زنجیرها از پای اندیشه و روح انسان بگشاید، تبلیغ باید با ابزارِ مناسب و با بهرهگیری از شناخت صحیح زمان و مکان و مخاطب صورت گیرد تا اثرگذار افتد؛ و تبلیغ باید فضا ایجاد کند، گفتمان ایجاد کند تا یک مفهوم و معرفت در برهه ای از زمان در یک جامعه همه گیر شود و گفتمانها هم باید مستمر نو به نو شود و تغییر یابد تا در جهان مخاصمه عقیدهها، ابتکار عمل را از دست دشمن در عرصه حضوری و فضای مجازی بستاند.
باور ما بر این است که در زمینه تبیین معارف انقلاب و گفتمان سازی از ابتدای انقلاب تا کنون کار درخور و شایستهای صورت نگرفته و یا کسانی بلندگودار این امر شدهاند که از این طریق در پی منافع و اهداف گروهی و حزبی خود بوده اند که عموماً یا از ابتدا با گفتمان اصیل انقلاب زاویه داشتهاند و یا به مرور زاویه پیدا کردهاند.
لذا رهبر انقلاب در تبیین این مسأله میفرمایند: « تبلیغ باید جریان ساز باشد، تبلیغ باید گفتمان ساز باشد، تبلیغ باید فضا ایجاد کند؛ گفتمان ایجاد کند. گفتمان یعنى یک مفهوم و یک معرفت همهگیر بشود در برههاى از زمان در یک جامعه. آن وقت، این میشود گفتمان جامعه. این، با کارهاى جدا جداى برنامهریزى نشده، حاصل نخواهد شد؛ این کار احتیاج دارد به برنامهریزى و کارِ فعال …»(۵)
لذا در شروع دهه پنجم انقلاب اسلامی و آغاز گام دوم، دکترین نظام فرهنگی و خرده نظام تبلیغی ما در ترویج و احیای گفتمان انقلاب اسلامی در نسل های مختلف، تبیین و نهادینه نمودن این گفتمان به ویژه در نسل نوجوان و جوان و ایجاد ساز و کاری برای انتقال آن به نسل های آینده است. ابزار اساسی و زمینه اصلی کار نیز، باید براساس ارتباطات موثر شبکهای و تبلیغ چهره به چهره و تبلیغات رسانهای بوسیله وسایل ارتباط جمعی نوظهور و تعاملی صورت پذیرد.
در جهت تبلیغ سنتی و نوین گفتمان انقلاب، برنامه ای منسجم و فرایندی برنامه ریزی شده باید در تمامی ابعاد طراحی شود و نیاز اساسی برای این برنامه، مسئولین دغدغهمند و نیروهای چابک، عالم و مجاهد در عرصه جنگ نرم، فناوری نرم و گفتمان سازی است که بواسطه توانمندی و تسلط بر مباحث گفتمان انقلاب اسلامی، تفکر و مجاهدت اسلامی و انقلابی را به آحاد امت اسلامی منتقل نمایند. تاثیر عملی این بحث در سیاستگذاری کلان نظام و برنامه ریزی فرهنگی و تبلیغی آن است که در فرآیند گفتمان سازی، باید برای آن که گفتمان، ماندگار و عمیق و تاثیرگذار بشود و به عزمی جمعی و ملی تبدیل شود، برنامه ریزی جداگانه ای داشت.« آخرین مطلب، مسئله ی گفتمان سازی است….. این با گفتن حاصل می شود؛ با تبیینِ لازم – تبیین منطقی، تبیین عالمانه و دور از زیاده روی های گوناگون – حاصل می شود؛ با زبان صحیح، با زبان علمی و منطقی و با زبان خوش، بایستی این مطالب را منتقل کرد.»(۶)