غدیر اکمال دین و اتمام نعمت
سپاس فراوان خداوند منان را که بر ما منت نهاد و ما را از ظلمتکده جهل و نادانی بر نور علم هدایت فرموده و با قدرت قاهر خویش علم هدایتگر را بر ظلمت جهل برتری داد و ما را بر آن فراخواندو با سلام و درود فراوان بر انبیاء الهی خصوصاً پیامبر رحمت و مهربانی و مخاطب به خطاب الهی لولاک ما خلقت الافلاک حضرت محمد مصطفی (ص) که در تاریکی های اعصار و قرون درخشیدند و مصباح هدایت بشر شدند و ما مسلمانان را تحت بیرق وحدت جمع آوری کردندو در حال حاضر ما شاهد آن هستیم و با سلام و صلوات بر اولاد گرامی ایشان که سفیرا عالم ملکوتند و طاووس گلشن جبروت. چنین ولایتی را باید در مکتبهای انسانی عارف و عبدی صالح و خضری ناصح آموخت، زیرا آن چنان سنگین و ثقیل است که حتی موسی را با همه عظمتش کشیدن این بار مشکل است (لن تستطیع معی صبرا) ۱ و برای وصول بهآن جان را باید تطهیر نمود که ( لا یمسه الا المطهرون)۲/
بی شک شخصیت ممتاز و برجسته مولای متقیان حضرت علی ابن ابیطالب (علیه السلام) را در جریان تاریخ اسلام و در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تاریخ زندگانی آن بزرگوار شنیده ایم، چه از زبان پیامبر (ص) و صحابه که به اقرار خود ایشان و قرائن موجود تاریخی بهترین مردم بعد از رسول خدا (ص) در میان مردان و زنان بوده است، مقام رفیع امیرالمؤمنین علی (ع) از زبان کسانی که بهعنوان بعضی از صحابه رسول خدا (ص) مطرح بودند قابل تأمل و بررسی است که در این مقال کوتاه به برخی از این روایات اشاره اجمالی خواهیم داشت.
الف: بخشی از فضائل و مناقب امیر المومنین علی (ع)
الف: فقال ابوبکر: صدق الله و رسوله، قال لی رسول الله- صلی الله علیه و اله و سلم- لیله الهجره، و نحن خارجان من الغار نرید المدینه: کفی و کف علی فی العدل سواء۳/
ابوبکر گفت: خدا و رسولش راست گفتند، رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) در شب هجرت در حالی که بیرون غار بودیم و اراده رفتن به مدینه را داشتیم به من فرمود: دست من و دست علی در عدل و داد برابر است.
ب: عن عائشه قالت، رأیت ابابکر الصدیق یکثر النظر الی وجه علی ابن ابیطالب، فقلت: یا ابه انک لتکثر النظر الی علی ابن ابیطالب (ع)؟ فقل لی: یا بنیه سمعت رسول الله- صلی الله علیه و اله و سلم- یقول: النظر الی وجه علیّ عباده۴/
عایشه گوید: ابوبکر را دیدم که بسیار بر چهره علی ابن ابیطالب (ع) نگاه میکند، پس گفتم: ای پدر، همانا تو زیاد به چهره علی نگاه میکنی (علت چیست؟) گفت دخترم از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود: نظر کردن بر چهره علی عبادت است.
ج: شعبی گفت: وقتی ابابکر در جایی نشسته بود، علی ابن ابیطالب (ع) از دور نمایان شد، چون ابوبکر او را دید گفت: هر کس دوست دارد که نزدیک ترین و شایسته ترین مردم را از لحاظ منزلت و مقام نسبت به رسول خدا (ص) و عظیم ترین آنها را در نزد خدا از جهت تحمل مشاق و زحمات دین خدا ببیند، به این مرد نگاه کند، و با دست خود اشاره کرد به سوی علی (ع) و گفت: به علت آنکه من از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود: علی بن ابیطالب نسبت به مردم بسیار مهربان و بسیار شکیبا و حلیم و نسبت به خدا خاشع و بسیار کثیرالمناجات است۵/
د: عن عمر بن الخطاب قال: کنت أنا و ابوبکر و ابوعبیده و جماعه اذ ضرب النبی- صلی الله علیه و اله و سلم- منکب علی فقال: یا علی أنت اول المؤمنین ایمانا و اولهم اسلاما و انت منی بمنزله هارون من موسی۶/
از عمر بن خطاب روایت شد که گفت: من و ابوبکر و ابوعبیده و عده ای دیگر بودیم، وقتی که پیامبر اکرم (ص) بر کتف علی زد، پس فرمود: ای علی تو اولین مؤمنین از نظر ایمان و اولین آنها از جهت اسلام آوردن می باشی، و تو برای من به منزله هارونی نسبت به موسی (ع).
ه: عن عمر بن الخطاب انه قال: اشهد علی رسول الله -صلی الله علیه و اله و سلم- سمعته و هو یقول: لو ان السماوات السبع وضعت فی کفه و وضع ایمان علیّ فی کفه، لرجح ایمان علیّ۷/
عمر بن خطاب گفت: شهادت می دهم که از رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) شنیدم می فرمود: اگر هفت آسمان را در یک کفه ترازو بگذارند و ایمان علی را در کفه دیگر، ایمان علی رجحان و برتری دارد.
اما گذر تاریخ و عمل نکردن به سفارش نبی مکرم اسلام (ص) در خصوص حدیث ثقلین به وسیله منافقین و ملامتگران و نادیده گرفتن مسئله خلافت و تشکیل شورای انحصاری تعیین خلیفه برای مسلمانان مبین این مطلب است.
ب: سیر تاریخی جریان غدیر خم
به گواه تاریخ در سال دهم هجری قمری پیامبر اکرم (ص) برای انجام فریضه حج به مکه عزیمت کرد. این بار با انجام این موسم الهی با آخرین سال عمر شریف پیامبر (ص) مصادف شد که به (حجه الوداع) نامگذاری شد. افرادی که به شوق همسفری آن حضرت و آموختن احکام حج همراه پیامبر (ص) بودند، به جمعیتی حدود یکصد و بیست هزار نفر (گاهی بیشتر هم نقل کرده اند)، تخمین زده شده اند که بصورت لبیک گویان از مدینه تا مکه متصل بود.
حضرت چند روز به ماه ذی الحجه مانده از مدینه خارج شدند و بعد از ده روز طی مسافت در روز پنجم ذی الحجه وارد مکه شدند، امیرالمؤمنین علی (ع) هم که قبلا از طرف حضرت به یمن و نجران برای دعوت اسلام و جمع آوری خمس و زکات و جزیه رفته بودند به همراه عده ای در حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن برای ایام حج به مکه رسیدند. با رسیدن ایام حج در روز نهم ذی الحجه حضرت بر موقف عرفات رفتند و بعد از آن اعمال حج را یکسره پس از دیگری انجام دادند، و در هر مورد واجبات و مستحبات آن را برای مردم بیان فرمودند.
تطور اعلان جریان غدیر خم:
الف: خطابه اول در منی: در عرفات دستور الهی نازل شد که علم و ودایع انبیاء علیهم السلام را به علی بن ابیطالب (ع) منتقل کند و او را بهعنوان خلیفه و جانشین خود معرفی کند. در منی پیامبر (ص) اولین خطابه خود را با موضوع امنیت اجتماعی مسلمین از نظر جان و مال و آبروی مردم ایراد فرمودند که در واقع یک زمینه سازی برای خطبه غدیر بود. در این خطبه حضرت رسما خونهای بناحق ریخته شده و اموال بناحق گرفته شده در جاهلیت را مورد عفو قرار دادند تا کینه توزیها از میان برداشته شود و جو اجتماع برای تأمین امنیت آماده شود.سپس مردم را بر حذر داشتند که مبادا بعد از او اختلاف کرده و بر روی یکدیگر شمشیر بکشند. در اینجا تصریح فرمودند که: اگر من نباشم علی بن ابیطالب در مقابل متخلفین خواهد ایستاد و سپس حدیث گران سنگ ثقلین را بر زبان جاری داشتند. نکته قابل تأمل اینکه در این خطابه حضرت علی (ع) سخنان حضرت را برای مردم تکرار می کردندتا آنان که دورتر بودند بشنوند.
ب: خطابه دوم در مسجد خیف در منی: در روز سوم از توقف در منی، بار دیگر حضرت فرمان دادند تا مردم در مسجد خیف اجتماع کنند که ضمن آن صریحا از مردم خواستند که گفته های ایشان را خوب به خاطر بسپارند و به غائبان برسانند.در این خطبه به اخلاص عمل و دلسوزی برای امام مسلمین و تفرقه نینداختن، سفارش فرمودند و تساوی همه مسلمانان در برابر حقوق و قوانین الهی را اعلام کردند، بعد از آن بار دیگر متعرض مسئله خلافت شدند و بار دیگر برای غدیر زمینه را آماده کردند. در این مقطع، منافقین کاملا احساس خطر کردند و قضیه را جدی گرفته و برنامه ها و فعالیت خود را آغاز کردند. در این خطبه جبرئیل لقب امیرالمؤمنین را بهعنوان اختصاص به حضرت علی (ع) از جانب الهی به پیامبر آوردند، اگر چه این لقب قبلاً نیز برای آن حضرت تعیین شده بود.
ج: اعلان رسمی برای حضور در غدیر:
با اینکه انتظار می رفت پیامبر خدا در اولین و آخرین سفر حج خود مدتی در مکه بمانند، ولی بلافاصله پس از اتمام حج حضرت به منادی خود بلال دستور دادند تا به مردم اعلان کنند:
فردا کسی جز معلولان نباید باقی بماند، و همه باید حرکت کنند تا در وقت معین در غدیر خم حاضر باشند. غدیر خم قبل از جحفه که محل افتراق اهل مدینه و اهل مصر و اهل عراق و اهل نجد بود به امر خاص الهی انتخاب شد. در این مکان، آبگیر و درختان کهنسالی وجود داشت هم اکنون نیز غدیر در ۲۲۰ کیلومتری مکه و به فاصله دو میل قبل از جحفه به طرف مکه قرار دارد. صبح آن روز که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم از مکه حرکت کردند، سیل جمعیت که بیش از صد و بیست هزار نفر (و بنابر قولی صدو چهل هزار، و به قول دیگر صدو هشتاد هزار نفر) تخمین زده می شدند به همراه حضرت حرکت کردند. حتی عده ای حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن که مسیرشان به سمت شمال نبود همراه حضرت تا غدیر آمدند.
د: اجتماع خطابه و جزئیات خطبه:
همین که به منطقه کراع الغمیم- که غدیر خم در آن واقع شده- رسیدند حضرت مسیر حرکت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدیر تغییر دادند فرمودند: ایها الناس أجیبوا داعی الله أنا رسول الله.
این کنایه از آن بود که هنگام ابلاغ، پیام مهمی فرا رسیده است. سپس فرمان دادند تا منادی ندا کند: «همه مردم متوقف شوند و آنانکه پیش رفته اند بازگردند و آنانکه پشت سر هستند توقف کنند تا آهسته آهسته همه جمعیت در محل از پیش تعیین شده جمع گردند و نیز دستور دادند: کسی در زیر درختان کهنسالی که در آنجا بود نرود و آن موضع خالی بماند.
شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغی زمین سوزنده و به حدی ناراحت کننده بود که مردم و حتی خود حضرت گوشه ای از لباس خود را به سر انداخته و گوشه ای از آن را زیر پای خود قرار داده بودند، و عده ای از شدت گرما عبای خود را به پایشان پیچیده بودند. انتظار به پایان رسید. ابتدا منادی حضرت ندای نماز جماعت داد و سپس نماز ظهر را به جماعت خواندند. بعد از آن حضرت بر فراز آن منبر بر پا کرده، ایستادند و علی (ع) را فراخواندند که بالای منبر بیاید و سمت راست حضرت بایستد و عمامه سحاب را بهعنوان تاج عرب بر سر حضرت علی (ع) قرار دادند و سپس خطبه را قرائت فرمودند. در اینجا صداى پیامبر (صلی الله علیه و آله) رساتر و بلندتر شد و فرمود: “ایها الناس من اولى الناس بالمؤمنین من انفسهم”، چه کسى از همه مردم نسبت به مسلمانان از خود آنها سزاوارتر است؟!. گفتند: خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله) داناترند، پیامبر (صلی الله علیه و آله) گفت: خدا، مولى و رهبر من است، و من مولى و رهبر مؤمنانم و نسبت به آنها از خودشان سزاوارترم (و اراده من بر اراده آنها مقدم) سپس فرمود: “فمن کنت مولاه فعلى مولاه”، هر کس من مولا و رهبر او هستم، على، مولا و رهبر او است. و این سخن را سه بار و به گفته بعضى از راویان حدیث، چهار بار تکرار کرد و به دنبال آن سر به سوى آسمان برداشت و عرض کرد: “الّلهم وال من والاه و عاد من عاداه و احبّ من احبّه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله و ادر الحق معه حیث دار”، خداوندا! دوستان او را دوست بدار و دشمنان او را دشمن بدار، محبوب بدار آن کس که او را محبوب دارد، و مبغوض بدار آن کس که او را مبغوض دارد، یارانش را یارى کن، و آنها را که ترک یاریش کنند، از یارى خویش محروم ساز، و حق را همراه او بدار و او را از حق جدا مکن. سپس فرمود: “الا فلیبلغ الشاهد الغائب”، آگاه باشید، همه حاضران وظیفه دارند این خبر را به غائبان برسانند. خطبه پیامبر (صلی الله علیه و آله) به پایان رسید، عرق از سر و روى پیامبر (صلی الله علیه و آله) و على (علیه السلام) و مردم فرو مىریخت، و هنوز صفوف جمعیت از هم متفرق نشده بود که امین وحى خدا نازل شد و این آیه را بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) خواند: “الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی ۸///”، امروز آئین شما را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم، پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: “اللَّه اکبر، اللَّه اکبر على اکمال الدین و اتمام النعمه و رضى الرب برسالتى و الولایه لعلى من بعدى”، خداوند بزرگ است، همان خدایى که آئین خود را کامل و نعمت خود را بر ما تمام کرد، و از نبوت و رسالت من و ولایت على (علیه السلام) پس از من راضى و خشنود گشت. در این هنگام شور و غوغایى در میان مردم افتاد و على (علیه السلام) را به این موقعیت تبریک مىگفتند و از افراد سرشناسى که به او تبریک گفتند، ابو بکر و عمر بودند، که این جمله را در حضور جمعیت بر زبان جارى ساختند: “بخّ بخّ لک یابن ابى طالب اصبحت و امسیت مولاى و مولا کلّ مؤمن و مؤمنه”، آفرین بر تو باد، آفرین بر تو باد، اى فرزند ابو طالب! تو مولا و رهبر من و تمام مردان و زنان با ایمان شدى. در این هنگام ابن عباس گفت: به خدا این پیمان در گردن همه خواهد ماند۹/
ج: اسناد تاریخی غدیر خم
به گواه تاریخ واقعه عظیم غدیر شامل مراحل مقدماتی قبل از خطبه و وقایعی که همزمان با خطبه اتفاق افتاد و آنچه پس از خطبه به وقوع پیوست، صورت یک روایت واحد و متسلسل به دست ما نرسیده است و تنها خطبه غدیر به طور کامل در کتب حدیث حفظ شده است. تعداد زیادی از بزرگان اهل سنت نظیر: بخاری، ثعلبی، ذهبی، ابن حجر، تفتازانی، ابن اثیر، جاحظ و…. حدیث غدیر را بهعنوان یکی از مسلمات روایی، روایت کرده اندو در میان بزرگان شیعه کتب زیادی در زمینه حدیث غدیر تالیف شده است؛ من جمله: عبقات الانوار، الغدیر، نفحات الازهار فی خلاصه عبقات النوار، عوالم العلوم، بحار الانوار، اثبات الهداه، کشف المهم فی طریق خبر غدیر خم، الطرائف، الاهتجاج و…. . در تاریخچه کتابهای اسلامی اولین بار در نقل حدیث غدیر به صورت مستقل به کتابی که عالم شیعی شیخ خلیل بن احمد فراهیدی متوفای ۱۷۵ هجری تالیف کرده، تحت عنوان (جزء فیه خطبه النبی(ص) یوم الغدیر) معرفی شده است.
واقعه غدیر خم بهعنوان تطلعلع خورشید درخشان اسلام و عظمت جامعیت اسلام قابل تأمل است و بر اساس بیان بسیار شیوا و جامع مقام معظم رهبری(مدظله العالی) که فرمودند: غدیر کربلای عوام بود و کربلا غدیر خواص؛ در غدیر با آن که بیعت گرفته شد جفا شد و در کربلا با آنکه بیعت برداشته شد، وفا شد. در بیانی دیگر فرمودند:عید غدیر پر مغزتر از دیگر اعیاد اسلامی است. برای این روز با فضیلت که عید آل محمد (ص) است اعمالی ذکر شده است من جمله در حدیثی گرانبها از امام رضا (ع) خطاب به ابن ابی نصر بزنطی آمده است که فرمود: ای پسر ابی نصر! هر کجا که باشی بکوش روز عید غدیر نزد قبر مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) حاضر شوی. به درستی که خداوند می آمرزد در این روز از هر مرد و زن مؤمن گناه شصت سال ایشان را و از آتش دوزخ آزاد میکند دو برابر آنچه که در شبهای قدر و فطر و ماه رمضان آزاد کرده است و پرداخت یک درهم در این روز به برادران مؤمن برابر با هزار درهم در اوقات دیگر است؛ و در این روز به برادران مؤمن خود نیکی و احسان کن و هر مرد و زن مؤمن را شاد گردان. به خدا سوگند اگر مردم فضیلت این روز را چنانکه باید بدانند، هر آینه فرشتگان با ایشان هر روز ده مرتبه مصافحه کنند. اعمالی برای این روز من جمله: روزه، غسل کردن، زیارت حضرت علی (ع) (زیارت امین الله)، خواندن دعای ندبه و گفتن عبارت «الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمؤمنین و الائمه المعصومین علیهم السلام» و… ذکر شده است.
علی در عرش عالم بی نظیر است علی بر عالم و آدم امیر است
به عشق نام مولایم نویسم چه عیدی بهتر از عید غدیر است
پاورقی:
۱-سوره کهف /۱۸/ ۶۷
۲- سوره واقعه /۵۶ /۷۹
۳- ابن مفازلی در مناقب، حدیث ۱۷۰، ص ۱۲۹ و ابن عساکر در شرح مولا علی (ع) در تاریخ دمشق، ج ۲، ص ۴۳۸/
۴- ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۷، ص ۳۵۸- سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص ۱۷۲- ابن مفازلی، مناقب، ص ۲۱۰، حدیث ۲۵۲/
۵- محب الدین طبری، الریاض النظره، ج ۲، ص ۱۶۳- مناقب خوارزمی، ص ۹۷/
۶- ینابیع الموده، شیخ سلیمان قندوزی، ص ۲۳۹- متقی هندی، کنزالعمال، ج ۱۳، ص ۱۲۲/
۷- شیخ سلیمان قندوزی حنفی، ینابیع الموده، باب الموده السادسه، ص ۲۹۹/
۸- سوره مائده / ۵/۳
۹- ترجمه فارسی المیزان – جلد پنجم – ص ۱۵۲
(اللهم وفقنا لما تحب و ترضی)